نمیدونم اسم این روزهایی را که دارم میگذرونم را چی باید بزارم
بر سر دوراهی انتخاب وا مانده ام باید بین غلیان حس مادری ومنطق سفت ومحکم خودم یکی رو انتخاب کنم
توضیحش سخته! تنها میتونم بگم که برای درک این حسهای متضاد فقط باید مادر بود
در وسط این طوفان متلاطم و مواج این بحران گیر افتاده ام
عقل ودلم با هم کنار نمیان مثل اینکه باهم در جدال وجنگ هستن هرکدوم به تنهایی میخوان منو مغلوب خودشون کنن دیگر رمقی برای این جنگیدن ندارم
خدایا! در این جدال نابرابر تنهام
بارالها! تن وروحم خسته هست تنها امیدم به مدد ویاری توست
مگر نه اینکه خود گفته ای :یاد من آرامش بخش دلهاست پس توکلم تنها به توست توهم عنایتی کن وآرامشت را مهمان دلم کن
مهربانا !
یاریم کن تا دراین طوفان بهترین تصمیم را بگیرم
و کشتی متلاطم زندگیم را با انتخاب درست به ساحل آرامش برسانم
کن ,آرامش ,اینکه ,ام ,متلاطم ,توست ,توست مگر ,مگر نه ,نه اینکه ,ویاری توست ,مدد ویاری
درباره این سایت